مجله مراحم: دوستداران مرتضی پاشایی خواننده سرشناس پاپ ایران که بامداد جمعه بر اثر بیماری سرطان درگذشت، با شنیدن این خبر، مقابل بیمارستان بهمن در منطقه سعادت آباد تهران تجمع کرده اند.
مجله مراحم: دوستداران مرتضی پاشایی خواننده سرشناس پاپ ایران که بامداد جمعه بر اثر بیماری سرطان درگذشت، با شنیدن این خبر، مقابل بیمارستان بهمن در منطقه سعادت آباد تهران تجمع کرده اند.
فیلم خواندن آهنگ مرتضی پاشایی توسط هواداران مرتضی جلوی بیمارستان بهمن :
میدونی حالم این روزا بدتر از همست
آخه هرکی رسید دل ساده ی من رو شکست…
قول بده که تو از پیشم نری
واسه من دیگه عاشقی جاده ی یک طرفست
حجم ۳ مگابایت دانلود کنید
حجم ۶۰۰ کیلوبایت
مجله مراحم : یکی از بازیکنان مطرح فوتبال بانوان ایران که زمانی هم عنوان خانم گلی مسابقات را هم به دست آورده ظاهر یک مرد است!! این بازیکن که در مسابقات بانوان با مقنعه در میدان حاضر می شود در شهر خودش با تیپ کاملا پسرانه بیرون می آید به طوریکه خیلی از دوستانش تصور می کنند او یک پسر است!!
برخی بازیکنان و مربیان تیم ها نسبت به حضور این بازیکن در این تیم هم اعتراض کرده اند با این حال خانم م.ر همچنان در این تیم حضور دارد جالب است که او زمانی هم به تیم ملی بانوان ایران هم دعوت شد. این خانم که گفته می شود عضو یکی از تیم های جنوبی کشورمان است هم عکس هایی از خود در کنار استخر در فضای مجازی منتشر کرده است.
برخی از این عکسها در اختیار گروه ورزشی دانا قرار دارد. یکی از این عکس های این خانم را به طور محو منتشر می کنیم و امیدواریم که مسئولان پزشکی فدراسیون فوتبال نسبت به این مسایل بیش از گذشته حساسیت نشان بدهند.
به گزارش گروه خواندنی های باشگاه خبرنگاران، دوچرخه وسیله سالم تفریحی ورزشی است که بسیاری از کودکان عاشق آن هستند و یکی از اولین آرزوهای هر کودکی داشتن یک دوچرخه برای بازی است. نکته مهم در مورد دوچرخه سرعت کم آن است که تقریبا امنیتش را برای کودکان تامین می کند.
امروز می خواهیم با دوچرخه ای آشنا شویم که هیچ امنیت واقعی در ان وجود ندارد و اصلا مناسب کودکان هم نیست. این دوچرخه وسیله ای است که چند روز پیش توانست رکورد سرعت دوچرخه دنیا را جا به جا کند.
"فرانسویس گیسی" دوچرخه ای ساخته است که با سه موتور جت کوچک کار می کند و می تواند در کمتر از 5 ثانیه به سرعت باورنکردنی 330 کیلومتر بر ساعت برسد. البته کوچکترین اشتباه هنگام هدایت این دوچرخه می توانست باعث مرگ راننده شود.
حدودا از آذر سال ۹۲ پزشکان تشخیص دادند مرتضی پاشایی بیماری سرطان دارد . هر چند اوایل پزشکان این مساله رو از او پنهان میکردند تا جایی که خود مرتضی بیماری سرطانش را تکذیب می کرد اما خیلی زود متوجه این مساله شد.
مجله مراحم: به دلیل اوضاع نامساعد مرتضی پاشایی پزشکان ملاقات با وی را ممنوع کرده اند اما با این حال عصر یکشنبه 18 آبان تعدادی از هنرمندان برای افزایش روحیه مرتضی پاشایی به ملاقات وی در ای سی یو رفتند و لحظاتی کوتاه در کنارش بودند.
وضعیت جسمی مرتضی پاشایی نسبت به دو روز قبل تفاوت محسوسی نداشته است اما روحیه وی مخصوصا با دیدن هنرمندان و دوستانش بسیار خوب بود.
از جمله هنرمندان حاضر در این روز مهناز افشار ، بهنوش بختیاری ، محمد رضا گلزار ، علی کاظمی ، علی لهراسبی ، روزبه نعمت اللهی ، فرزاد فرزین ، محمد علیزاده ، شهرام شکوهی ، هادی کاظمی ، امید جهان ، مازیار فلاحی ، میلاد ترابی ، مهرداد نصرتی و همچنین سه تن از بازیکنان فوتبال بهروز رهبری فر و محمد نوازی و شیث رضایی
مجله مراحم: یک مادر جوان 27ساله در اثر یک سکته مغزی وسیع الطیف مجبور است دوباره راه رفتن، صحبت کردن و غذا خوردن را بیاموزد.گفتنی است، این مادر تنها پنج ماه پس از زایمان با یک سکته مغزی بسیار وسیع مواجه شده است و تمام سمت راست بدن او فلج شده است.
بررسیها نشان میدهند، علاوه بر فلج شدن این سکته مغزی سبب از دست رفتن قوه مکالمه، بلع و شنوایی این زن شده است.این زن در هنگام بروز سکته مغزی تنها یک صدای بلند در سر تا سر بدن خود شنیده است و بعد بیهوش شده است.
پزشکان 3لخته خونی را در مغز او شناسایی کردهاند.
این زن به لطف امکانات و مراقبتهای پزشکی امیدوار است سلامت خود را به دست آورد.
پزشکان با توجه به پایین آمدن سن سکته مغزی در زنان، هشدار می دهند تمامی بانوان فشار خون را به طورمداوم کنترل کنند و ورزش منظم و تغذیه صحیح داشته باشند.
شماری از عناصر داعش در صفحات خود در توییتر خبر کشته شدن "ابوبکر البغدادی" سرکرده داعش را تاييد کردند.
تعویض لاستیک در حین حرکت اتومبیل
ترور یکی از شیعیان برجسته استرالیا
«رسول الموسوی» یکی اعضای برجسته جامعه شیعیان استرالیا دوشنبه گذشته و به هنگام خروج از یکی از مراسم عزاداری حضرت امام حسین (ع) در جنوب غرب سیدنی ترور شد.
فروش جملات پشتوانتی
تصادف هواپیمای مسافربری با بوفالو
یک فروند هواپیمای خصوصی مسافربری با 200 سرنشین هنگام برخاستن از باند فرودگاهی در ایالت «گجرات» هند با یک بوفالو برخورد کرد.
پروین تابلوی خودش را خرید!
پیشکسوت باشگاه پرسپولیس امروز با حضور در نمایشگاه نقاشی عروس خود، تابلویی که از وی کشیده شده بود را خرید.
کلاس درس دانشجویان دختر در دولت داعش
تروریست های داعش با انتشار تصویری از حضور دهها دختر دانشجو که با پوشیدن برقع در کلاس درس حاضر شده اند مدعی شد دختران موجود در تصویر، تعدادی از دانشجویان موصلی هستند که برای ادامه تحصیل خود به اینجا آمده اند.انتشار این عکس با واکنش تمسخرآمیز بسیاری از کاربران مواجه شده است.
گروه بين الملل: برخی منابع داخلی عراق و مسئولان آمریکایی از کشته یا زخمی شدن ابوبکر بغدادی، خليفه گروه خلافت اسلامي (داعش) خبر دادند.
|
|
مذاکرات سهجانبه وزرای خارجه ایران، آمریکا و رئیس سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در پایتخت «عمان» آغاز شد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، خبرنگار روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» از آغاز نشست سه جانبه «جان کری»، «محمد جواد ظریف» و «کاترین اشتون» در «مسقط» پایتخت عمان خبر داد.
وزیر خارجه ایران روز گذشته، تهران را به مقصد عمان ترک کرد و امروز و فردا (یکشنبه و دوشنبه) با کری و اشتون و کری دیدار میکند و بعد از آن روز سهشنبه اشتون ریاست مدیران سیاسی گروه 1+5 (آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین بعلاوه آلمان) را در مذاکره هستهای با ایران در مسقط برعهده خواهد داشت.
ایران و گروه 1+5 تا 24 نوامبر سال جاری میلادی مهلت دارند تا در زمینه برنامه هستهای به توافق نهایی برسند و گرچه به گفته طرفین پیشرفتی در مذاکرات حاصل شده است اما همچنان اختلافاتی در خصوص موضوعات کلیدی برجای خود باقی است.
نشت گاز شهری و در پی آن بروز انفجار مهیب در خاورشهر، اعضای خانواده 4 نفره را دچار شوک و ترس کرد.
به گزارش مجله مراحم به نقل از باشگاه خبرنگاران، با تماس هراسان اهالی محله خاور شهر، فاز یک بن بست 12 با سامانه 125 مبنی بر بروز انفجار مهیب منزل مسکونی، ستاد فرماندهی آتش نشانی تهران ساعت 4:48 بامداد امروز آتش نشانان ایستگاه 63 و گروه امداد و نجات 15 را به محل حادثه اعزام کرد.
اکبر فرهادی فرمانده ایستگاه 63 که در محل حادثه حضور داشت در این باره اظهار داشت: در محل حادثه یک منزل یک طبقه ویلایی به مساحت 280 متر مربع و حدود 30 متر زیرزمین دیده می شد که در بر اثر نشت گاز شهری در زیرزمین دچار انفجار شده و بخشی از قسمت شرقی آن تخریب شده بود.
وی ادامه داد: بر اثراین انفجار بخشی از اثاثیه منزل به خارج اطراف پرتاب شده و دو خودروی سواری سمند و جیپ قدیمی که در حیاط آن پارک شده بود دچار خسارت مالی گشته بود.
فرهادی خاطر نشان کرد: در این حادثه خوشبختانه اعضای خانواده 4 نفره شامل یک زوج جوان 25تا 30 سال و بانوی 50 ساله و مرد 60 ساله در قسمت غربی منزل خواب بودند و تنها مرد میانسال بر اثر سقوط اشیا بر روی سرش دچار آسیب دیدگی سطحی شده و بقیه افراد دچار ترس و شوک ناشی از انفجار شده بودند که همگی تحویل امدادگران اورژانس شدند.
فرمانده ایستگاه 63 تاکید کرد: در این عملیات آتش نشانان با قطع برق و گاز ایمن سازی های لازم را انجام دادند و به بررسی محل حادثه پرداختند و پس از تحویل محل به عوامل انتظامی و مالک به ماموریت خود پایان دادند.
گفتنی است؛ علت بروز این انفجار، نشت گاز شهری در زیرزمین و رسیدن جرقه کنتاکت یخچال به آن اعلام شد.
روزنامه خراسان: چند روز قبل ۲ دختر دانشجو سوار بر یک دستگاه پراید در بزرگراه غرب مشهد در حال حرکت بودند که ناگهان راننده خودروی دیگری آنان را به بهانه واهی متوقف کرد و با جعل عنوان «بسیجی» به صورت آن ها اسپری فلفل پاشید.
دختران جوان که از اقدام راننده ۲۷ ساله خودرو مبهوت شده بودند و از سوزش چشم ها به خود می پیچیدند موفق شدند شماره خودرو را به خاطر بسپارند. در همین حال رهگذران با دیدن این صحنه بلافاصله با اورژانس ۱۱۵ و نیروهای انتظامی تماس گرفتند که دقایقی بعد امدادگران اورژانس به یاری آنان شتافتند و عامل پاشیدن اسپری نیز تحت تعقیب قرار گرفت.
با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، این پرونده به شعبه ۹۰۴ دادسرای انقلاب اسلامی مشهد ارجاع شد و «قاضی حیدری» دستورات ویژه ای را برای دستگیری متهم فراری صادر کرد.
مدتی بعد متهم این پرونده با توجه به مشخصاتی که قربانیان حادثه در اختیار پلیس گذاشته بودند در یک عملیات غافلگیرانه به دام افتاد و به مرجع قضایی معرفی شد.
این گزارش حاکی است: قاضی پرونده با توجه به گزارش مأموران اورژانس، محتویات پرونده و همچنین اقاریر صریح متهم، وی را در حالی با صدور قرار قانونی روانه زندان کرد که اتهام غصب عنوان بسیجی و ایجاد مزاحمت برای بانوان نیز به وی تفهیم شد.
بنابراین گزارش، بررسی سوابق این متهم نشان می دهد وی قبلاً نیز به اتهام خرید و فروش سلاح بازداشت شده بود.
گوگل قصد دارد با کمک کاربران فارسی زبان، سطح کیفی ترجمههای انجام شده در سرویسهای خود از جمله Google Translate را بهبود بخشد.
در حال حاضر سرویس ترجمهی گوگل حداقل برای ترجمه به زبان فارسی، چندان خوب عمل نمیکند و بیشتر میتوان از آن به عنوان یک فرهنگ لغت و برای ترجمهی یک کلمه یا عبارت بهره برد.
مجله مراحم: گوگل در بلاگ رسمی خود نوشته است: ترجمه Google به میلیونها نفر در برقراری ارتباط و یادگیری زبانهای جدید کمک میکند، اما همیشه میتواند از یک کمک کوچک استفاده کند. خوشبختانه، افراد چند زبانه زیادی در گوشه و کنار جهان پیشنهاد همکاری دادهاند. ما به تازگی انجمن ترجمه جدیدی راهاندازی کردهایم که به علاقهمندان زبان امکان می دهد به ما در بهبود کیفیت ۸۰ زبانی که پشتیبانی میکنیم و همچنین راهاندازی زبانهای جدید، کمک کنند.
گوگل در انجمن جدید خود گزینههایی برای کمکهای مختلف، شامل تولید ترجمههای جدید و رتبهبندی ترجمههای موجود قرار داده است. همچنین وعده داده که گذشت زمان، راههای بیشتری برای مشارکت پیدا خواهد کرد تا کاربران تاثیر کمکها و فعالیتهای خود را در انجمن، بیشتر مشاهده کنید. گوگل همچنین صفحات انجمن را بومیسازی میکند تا زبان پیشفرض شما را پشتیبانی کند. گوگل گفته است اگر شما نظرات و ایدههایی در مورد بهبود و رشد انجمن این شرکت دارید، مایل به شنیدن آنها است و از شما خواسته است تا از طریق پیوند “ارسال بازخورد” در پایین صفحه Google Translate نظرات و پیشنهادهای خود را به گوش گوگل برسانید.
گوگل نوشته است:حتی اگر شما زمان کافی برای اختصاص به انجمن ترجمه ندارید، میخواهیم هر گاه اشکالی در ترجمه پیدا کردید تصحیح آن را برای شما سادهتر کنیم. برای همین به تازگی این امکان را فراهم کردیم که ترجمه کاملاً جدیدی را مستقیما در ترجمه Google پیشنهاد دهید. هنگامی که شما ترجمهای را میبینید که میخواهید آن را ویرایش کنید، روی نماد مداد شکل “بهبود این ترجمه” کلیک کنید و برای ارائه پیشنهاد خود به ما روی “مشارکت” کلیک کنید. ما قصد داریم از اصلاحات شما استفاده کنیم و در طول زمان، زبان شما را کمی بهتر یاد بگیریم.
پیشنهاد برخی نمایندگان: شلاق برای نگهداری سگ!
روزنامه شرق نوشت: نهتنها سگگردانی در شهر که معامله و نگهداری این حیوانها در خانه نیز مجازاتی چون ۷۴ ضربه شلاق و جریمه نقدی از یک تا ۱۰میلیونتومان خواهد داشت.
ابتدای اسفند۸۹ طرحی در قالب الحاق یک ماده به قانون مجازات اسلامی در صحن علنی مجلس اعلام وصول و بعدتر به آرشیو سپرده شد. حالا ۳۲ نماینده طرح مشابهی به هیاترییسه مجلس فرستادهاند که در صورت تصویب آن از این پس با «گرداندن سگ و میمون در اماکن عمومی» برخورد خواهد شد. نهتنها سگگردانی در شهر که معامله و نگهداری این حیوانها در خانه نیز مجازاتی چون ۷۴ ضربه شلاق و جریمه نقدی از یک تا ۱۰میلیونتومان خواهد داشت.
مجله مراحم به نقل از خبرگزاری فرانسه در گزارشی اعلام کرد: وزیر دارایی ترکیه روز گذشته از هزینه 600 میلیون دلاری کاخ “رجب طیب اردوغان” رئیس جمهور این کشور خبر داد که دقیقا دو برابر برآوردهای قبلی است.
کاخ جدید اردوغان 1000 اتاق مختلف دارد و مساحت آن 30 برابر کاخ سفید است. این کاخ که مقر اقامت اردوغان در دوران ریاست جمهوریاش خواهد بود حتی از کاخ مشهور ورسای در فرانسه بزرگتر است.
مخالفان اردوغان با انتقاد از هزینههای سرسام آور ساخت این کاخ، به وی درباره حرکت به سوی دیکتاتوری و استبداد هشدار دادند.
در ادامه تصاویری که رسانههای ترک از این کاخ مجلل منتشر کردهاند، آمده است:
مجله مراحم: با رهاسازی آب از سد زایندهرود، آب در رودخانه خشک اصفهان امروز جریان پیدا کرد و آب به اصفهان رسید.
در حالیکه همواره شایعات و اخبار درباره زندگی سخت و همراه با محرومیت مردم کره شمالی در رسانه ها مطرح است شبکه الجزیره در گزارشی مصور با عنوان “روی دیگر کره شمالی” عکس های متفاوتی از این کشور منتشر کرده است.
افراشته شدن پرچم عزای حسینی بر فراز حرم شاهچراغ (ع). (تسنیم/ رضا قادری)
اهتزاز پرچم حرم حضرت ابوالفضل(ع) در برج میلاد. (تسنیم/ عرفان کوچاری)
مراسم عزاداری شب اول محرم در هیأت الرضا (ع). (فارس/ مهدی بلوریان)
مراسم عزاداری شب اول محرم هیأت ریحانه الحسین (ع). (فارس/ محسن عطایی)
مراسم تشییع و تدفین دو شهید گمنام. (ایسنا/ عرفان خوشخو)
استقبال از کاروان ورزشکاران شرکت کننده در پارالمپیک 2014 اینچئون. (ایرنا/ کاظم قانع)
برداشت انار در پاوه، کرمانشاه. (ایسنا/ عرفان کرمی)
ترافیک صبحگاهی در تهران. (تسنیم/ مقداد مددی)
کارگاه نمایش کمدیال دل آرته. (تسنیم/ فؤاد اشتری)
تظاهرات مردم فلسطینی در کرانه باختری. (Abbas Momani/ AFP/Getty Images)
جدال حامیان دموکراسی با نماینده حامیان دولت در هنگ کنگ. (Vincent Yu/ AP)
خبرنگار در حال فراری دادن یک پسر از میانه درگیریها در لبنان. (Adel Karroum/ European Pressphoto Agency)
مادر و فرزند سه ماههاش بعد از یک ماه مخفی شدن در خانه برای دریافت غذا بیرون آمدهاند؛ دونتسک. (AP Photo/Emilio Morenatti)
مردم آواره اوکراین در انتظار دریافت غذا، لباس و کمکهای مالی در کیف. (David Ramos/ Getty Images)
اعتراض دانشجویان افغانستان به یک مقاله در کابل. (Hedayatullah Amid/ European Pressphoto Agency)
تماشای کوبانی از مرز سوریه و ترکیه. (REUTERS/Kai Pfaffenbach)
کمپین چارلی کریست برای انتخابات فرمانداری. (Wilfredo Lee/ AP)
اهدای گل برای قربانیان حادثه تیراندازی در دبیرستان ماریسویل- پیلچاک در نزدیکی سیاتل. (aily Herald/ via AP)
دیدار با پاپ در واتیکان. (AP Photo/Gregorio Borgia)
گل رونالدو به تیم بارسلونا در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو. (AP Photo/Andres Kudacki)
مبارزه قهرمانی بوکس در موناکو. (REUTERS/Eric Gaillard)
مراسم سنتی جشن در تفلیس، گرجستان. (Zurab Kurtsikidze/ European Pressphoto Agency)
هفته مد چین در پکن. (AP Photo/Ng Han Guan)
رژه سالانه سگها در نیویورک. (REUTERS/Carlo Allegri)
نمایش 2014 گربهها در پراگ. (Michal Cizek/Matej Divizn/ AFP/Getty Images)
نکیسا که یک ماما هست نوشته:
یه ماجرایی تو زایشگاه اتفاق افتاد که چند روزه که همه ی مارو درگیر کرده و اون مربوط میشه به یه فاجعه که چند روز پیش اتفاق افتاد
روز اول:
چند روز پیش زایشگاه صبحکار بودم. زایشگاه تقریبا خلوت بود و ما مشغول انجام دادن کارهای عقب افتادمون بودیم .
خدماتمون که از اورژانس میومد خبر داد که یه دختر ۱۳ ساله رو آوردن اورژانس که با شکایت درد شکم بستری شده و ازش عکس رادیوگرافی گرفتن و دیدن تو شکمش بچه هست !!!!
هممون شوکه شدیم که دختر ۱۳ ساله و حاملگی؟ و از اونجایی که مطمئن بودیم بالاخره میاد زایشگاه ، دیگه کنجکاوی بیشتری نکردیم تا مریض بیاد زایشگاه
حدود ۱ ساعت بعد یه دختر رو ویلچر به همراه خدمات بخش اورژانس و مادرش وارد زایشگاه شد . ظاهرا سرویس جراحی ، درخواست مشاوره زنان داده بود .
پرونده رو گرفتم و مریض رو تحویل گرفتم ( فرض میکنیم اسم دختر مهری بود )
مهری رو راهنمایی کردم به تخت لیبر و ازش شرح حال گرفتم . همکارم اومد داخل و صدای قلب جنین رو گوش داد و براش نوار قلب گرفت .
همکارم داشت بهش میگفت که تو نمیدونی که حامله ای که بهش اشاره کردم که بهش نگو .
طبق شرح حالی که به ما داده بود جنین ۲۹ هفته بود و کاملا مشخص بود که از بارداریش اطلاعی نداره.
مجرد بود و طبق گفتش دوست پسر نداشت چون موبایل نداشت ( کف استدلالش شدم و بهش گفتم مگه قدیم ملت موبایل داشتن که با هم دوست میشدن ؟ تا حالا تو عمرش اینجوری قانع نشده بود . )
شرح حالم که کامل شد رفتم اتاق عمل پیش دکتر که شرح حال بدمو گفتم که نه بیمار و نه مادرش از بارداری اطلاعی ندارن .
شکایت اصلی دختر درد شدید شکم و کار نکردن شکم و ادرار نکردنش به مدت ۳ روز بود. دکتر مادرشو خواست و ازش پرسید که بچت که میگه ۶ ماهه منس نشده ، تو کاری نکردی؟
مادره گفت که چند بار بردمش دکتر و گفتن طبیعیه و قرار بود فردا سونوگرافی انجام بدیم .
دکتر گفت : چند تا بچه داری؟
گفت : دو تا دختر
دکتر گفت : پسر نداری؟
گفت : نه
دکتر گفت : شوهر داری و بالای سرت هست ؟
گفت : دارم و آره
دکتر گفت : خانوم دختر شما بارداره .
مادره گفت چی؟ و دکتر دوباره جملشو تکرار کرد .
مادره غش کرد .
صندلی آوردیم و نشوندیمشو آب قند و ….
بعد از اینکه حالش جا اومد دکتر ازش خواست که بره و ماجرا رو از دخترش بپرسه وگرنه مجبوریم حراست رو در جریان بذاریم .
دست مادره رو گرفتم و یواش اوردمش سمت زایشگاه . اروم بهش گفتم جیغ و داد نکن و دعوا راه ننداز . خیلی اروم ازش بخواه که راستشو بهت بگه که جریان چی بوده .
اون هم سرشو تکون داد که یعنی باشه .
بچه ها هنوز به مهری نگفتن که حامله هست .
برای مادره یه صندلی آوردم که دوباره پس نیفته .
اومدو شروع کرد به سرزنش کردن دختره که من تو رو با خون دل بزرگ کردم و خونه مردم رخت شستمو چرا اینکارو با من کردیو چرا آبروی منو بردیو ….
مهری هنوز هنگ کرده بود و هی میگفت مگه چی شده ؟ چی شده ؟ من چیکار کردم ؟
مادر گفت : اینا میگن تو حامله ای . بگو با کی بودی ؟ کی اینکارو کرد ؟
چشمهای مهری از جاش دراومده بود . بعد چند ثانیه بهت زدگی زد زیر گریه .
مادره ازش خواست بگه کار کی بوده.
مهری با ترس لرز به مادرش گفت : بگم مامان ؟
مادرش هم سرشو تکون داد .
مهری گفت : کار داداش بود .
انگار یه سطل آب یخ ریختن رو سرم . احساس کردم دارم سکته میکنم
یه لحظه یادم اومد که مادره گفته بود که دوتا دختر داره
به مادره گفتم : مگه نگفتی دو تا دختر داری؟
مادره گفت : اره
به مهری گفتم : داداش کیه؟ جواب نداد و فقط مادرشو نگاه میکرد
به مادره گفتم اون دخترت شوهر داره؟ سرش و به معنی اره تکون داد.
رو به دختره کردم که منظور از داداش دامادته ؟ گفت : اره !!!!!!
مادره باور نمیکرد . بهش میگفت مهری دروغ نگو . بگو کی بود ؟ من باور نمیکنم
مهری با گریه قسم میخورد که کار دامادشه.
اعصابم به هم ریخت و اومدم بیرون . سرم گیج میرفت .
داماده پسر عمه اونها هم میشد و چند سال خواهر مهری رو میخواست و بعد چندسال باهاش ازدواج کرد . خواهر مهری ۱۹ ساله بود و یه پسر ۳ ساله داشت .
داماد ۲۵ ساله سه بار در مدت سه ماه با مهری رابطه داشته و تو همین مدت مهری بدون اینکه هیچ اطلاعی از روشهای بارداری و روشهای جلوگیری از اون بدونه ، باردار میشه و تو این مدتی که منس نشده دو بار به پزشک مراجعه میکنه که دکتر علت اون رو سال اول منارک میدونه و میگه اون طبیعیه .
من حرفهای مهری رو باور میکردم چون واقعا دختر ساده و بی اطلاعی بود اما مادرش باور نمیکرد .
دکتر از من خواست که کنترل کنترکشن کنم ( یعنی بررسی کنم که درد شکم مهری به درد زایمان هست یا نه )
در حال کنترل بودم که حس کردم بچه داره به دنیا میاد .به دکتر گفتم و معاینه شد و متوجه شدیم که بله بچه داره به دنیا میاد.
سریع تیم احیا رو خبر کردیم چون طبق اطلاعات مهری جنین باید نارس بوده باشه .
زایمان با موفقیت انجام شد و حاصل زایمان ، نوزاد دختر به ظاهر سالم با آپگار ۹ و ۱۰ با وزن ۲۷۵۰ گرم به دنیا آمد. تخمین سن جنین هم ظاهرا ۳۵ تا ۳۶ هفته بود . چون بچه مشکلی نداشت تیم احیا رفتن .
از اتاق زایمان که اومدم بیرون دیدم خواهره هم اومده
مثل اینکه مادره زنگ زده بود خواهرو داماده و پدره هم اومده بودن .
اگه بدونین داماده چجوری مث ابر بهار گریه میکرد که کار من نیست . به جون تنها بچش قسم میخورد که کار اون نیست و زنش هم دلداریش میداد.
خواهره اومد پیش ما که تورو خدا بچه رو سر به نیست کنین . اگه مادر شوهرم بفهمه منو طلاق میده !!!!!!!!!!!!
منم گفتم خانوم ما ادم نمیکشیم . خودت بلدی و میتونی اینکارو بکن . حالا هم برو پیش مریضت تا صدات نکردم از اتاق نیا بیرون
ساکت شد و رفت تو اتاق پیش مهری و شروع کرد باهاش دعوا کردن که بگو کار کیه ؟ کار شوهر من که نیست . شوهر من به جون پسرم قسم خورده که کار اون نیست . یالا بگو کار کیه ؟ با کی بودی؟
دیدم خیلی داره جیغ جیغ میکنه و مهری هم گریش گرفته ، انداختمش بیرون .
مادره اومده میگه خانوم ما میخوایم بچمونو مرخص کنیم.
– جان ؟ کجا با این عجله؟ هستیم خدمتتون . باید تشریف داشته باشین .
مسئول بخش با مددکاری و حراست هماهنگ میکنه و اونهارو در جریان میذاره . مدد کار خودشو سریع میرسونه و با مهری خلوت میکنه . به نظر مددکار مهری راست میگه و داماده مشکوکه. البته این نکته هم میگه که زنها اونقدر مرموز هستن که خیلی وقتها واقعا نمیشه فهمید راست میگن یا نه .
مادر همچنان اصرار به مرخص کردن دخترش داره و مدام میگه آبرومون رفت . اگه از آشناها کسی بیاد اینجا ،بدبخت میشم .
خواهره اصرار داره که مهری با یکی دیگه بوده و شوهرش بی تقصیره ( من فکر میکنم نمیتونه باور کنه که همچین چیزی ممکنه )
مهری درد داره ولی با این حال با مددکار همکاری میکنه .
تو این هیری ویری من نمیدونم خبر چجوری به کل بیمارستان میرسه که از همه ی بخشها برای دیدن و فضولی کردن به زایشگاه مراجعه میکنن و یکی فقط باید مسئول متوقف کردن اینا میبود .
و باز هم تو این هیری ویری از چند جای بیمارستان تلفن زدن که به خانوادش بگین اگه بچه رو نمیخوان ، ما میخوایم !!!!!!!!!!!!!!!!
بچه داخل دستگاه گریه میکنه و گرسنه هست .
مددکار در حال تهدید کردن داماده هست که کار رو به دادگاهو نیروی انتظامی نکشونن . که اگه بکشونن و آزمایش ژنتیک بدن دیگه هیچ راه برگشتی نیست .
مسئول بخش داره ملت فضول پشت در زایشگاه رو رتق و فتق میکنه.
مهری خونریزی پیدا میکنه و خونریزیش قطع نمیشه . ما همه بالای سر مهری هستیم و من دلم پیش نوزادشه .
یک ساعت بعد
خواهر و مادر مهری به همراه مددکار اومدن پیش مهری که با هم حرف بزنن. مهری خونریزیش بهتر شد و تحت کنترله . مددکار موفق نشد دامادو. وادار کنه که واقعیت رو بگه .
داماده میگفت بیاین از من ازمایش بگیرین . کسی که حسابش پاکه ، چه منتش به خاکه . از این طرف هم مهری هم مشکلی با ازمایش ژنتیک نداشت.
مددکار دیگه قاطی کرده بود . گفت چون هیچی معلوم نمیشه و هرکی حرف خودشو میزنه باید به نیروی انتظامی خبر بدیم و از ما خواست که هیچکس نباید مهری رو ببینه . حتی مادر یا خواهرش .
…
و من همچنان دلم پیش نوزاده و صدای گریه اش تو سرم میپیچه.
کم کم بخش خلوت شد . رفتم پیش مهری . نمیدونین راضی کردن یه دختر مجرد که تازه دو ساعته که فهمیده حامله هست و یه ساعته زایمان کرده به شیر دادن به بچه ای که همه انگ نامشروع بودن و حرامزاده بهش میزنن و حاصل یه تجاوز ناجوانمردانه هست ، چقدر سخت و وحشتناکه .
نمیخوام بگم که چه حرفهایی بین ما رد و بدل شد . فقط اینو بگم که بهش فهموندم هر اتفاقی هم که افتاده باشه اون بچه گناهی نداره و الان این فقط تو هستی که میتونی بهش کمک کنی تا زنده بمونه .
اول به هیچ وجه قبول نکرد . کم کم راضی شد که بچه رو ببینه . از لباسهای کهنه ای که از قبل تو زایشگاه مونده بود براش یه لباس انتخاب کردم .
یه مای بی بی از یکی از مریضها قرض گرفتم و براش لباس پوشیدیم . انصافا دختر زیبایی بود و به دل مینشست .کمکش کردم تا به بچه شیر بده و ازش تشکر کردم .
شیفت عصر :
از نیروی انتظامی میان و داماده رو میبرن . تو کلانتری به کار زشتش اعتراف میکنه .
شیفت شب :
مهری و دخترش کنار هم تنها ، شب رو تو زایشگاه سپری میکنن
روز دوم :
شیفت صبح :
پزشک متخصص اطفال نوزاد رو ویزیت میکنه و نظرش این هست که به بچه شیر خشک داده بشه
مهری وقتی به بچه شیر خودش رو میده ،ناخواسته مهر مادری رو تجربه میکنه و دل کندن از نوزاد براش سخت میشه .
مادر و نوزاد از نظر پزشک متخصص زنان و اطفال ، مرخص هستن .
اما چون مهری بیمه پدرش هست نمیتونه از بیمه استفاده کنه . چون زایمان تنها با بیمه همسر رایگان محاسبه میشه و باید نزدیک ۵۰۰ هزار تومن پرداخت کنند .
پدر و مادر میگن ما پول نداریم و مهری اینجا باشه تا ما فردا پول جور کنیم.
مدد کار باهاشون صحبت میکنه که باید بچه رو به بهزیستی تحویل بدن و چون چند روز این پروسه طول میکشه ، باید چند روز نوزاد رو پیش خودشون نگه دارن .
مثل اینکه اینکار براشون مقدور نبوده و نمیخواستن بچه رو با خودشون ببرن.
داماده رو برای آزمایش ژنتیک میبرن ساری و متوجه میشن که بعله ، بچه متعلق به ایشون هستش.
تو شیفت عصر دیدم مهری تنهاست و نمیتونه به تنهایی از بچه مواظبت کنه . نمیتونه کهنه عوض کنه .
زنگ زدم به مادره که بیاد پیش بچش و بهش کمک کنه .
مهری حوصلش سر رفته بود . بهش یه رمان که تو بخش بود دادم بخونه .
مادره اومد و دوباره شروع کرد به سرزنش کردن و غر زدن . مهری هم شروع کرد به گریه کردن
اومدم تو اتاق و باهاش دعوا کردم که مهری هیچ تقصیری نداره . تو و پدرش و خواهرش هم به یک اندازه مقصرین . اگه میخوای به این کارت ادامه بدی میندازمت بیرون .
به مهری گفتم من زنگ زدم به مادرت که بیاد اینجا کمکت کنه تنها نباشی . اگه فکر میکنی بودنش اذیتت میکنه بهم بگو که بیرونش کنم.
سرشو به معنای باشه تکون دادو کمی آروم شد.
اعصابم به هم ریخته بود . مادره از اتاق اومد بیرون اومد پیش ما خواهش میکرد که تورو خدا اسم بچه ی منو از رو بردتون پاک کنین . اگه کسی بیاد ببینه آبرومون میره .
با همون حال عصبانی به یکی از بچه ها گفتم اسمشو پاک کنه . مادره دید که خیلی عصبانی هستم و اصلا نگاهش نمیکنم و سرم تو پرونده هست ، خودش شروع کرد به مویه کردن .
به زبون محلی میگفت که بدبخت شدم و آبروم رفتو … . بهش گفتم : خب که چی؟ الان اتفاقی که نباید میافتاد افتاد و کاری هم از دست تو بر نمیاد پس حرص نخور و به فکر آینده باش که میخواین چیکار کنین.
گفت درد من از اینه که چرا همون اولین باری که این کثافت اومد سراغش ، چیزی به من نگفت .
بهش گفتم : مثلا اگه میگفت ، میخواستی چیکار کنی؟ طلاق دخترتو ازش میگرفتی؟
گفت : نههههه چرا طلاق ؟ ( من نمیدونم اینا چرا واقعا طلاق از یه همچین کثافتی براشون عار بود و همش در مقابل طلاق موضع میگرفتن )
گفتم : خب چی پس؟ میخواستی بری بگی پسرم ! این چه کاری بود کردی . خیلی کار بدی کردی . دیگه ازین کارها نکن ؟
سرشو انداخت پایینو گفت نمیدونم
گفتم : پس هی نگو چرا زودتر نگفتی ؟ اگه میگفت هم کار از کار گذشته بود و برای دختر تو فرقی نمیکرد .
( البته خیلی فرق میکرد چون دیگه قضیه بچه در کار نبود ولی از یه طرف محکوم شدن مهری توسط دامادش که داره دروغ میگه و مهری با کس دیگه ای بوده هم ممکن بود و به هر حال من برای ساکت کردن زنه مجبور بودم بهش تشر برم که مهری رو اذیت نکنه )
بعد از این گفتگو دیدیم نرم تر شده و خودش هم طرف دخترشو میگیره .
شبفت شب :
مادر و نوزاد هر دو خوب هستن . مهری به همراه نوزادش و مادرش شب رو تو زایشگاه سپری میکنن .
روز سوم :
شیفت صبح :
پدر مهری میاد دنبال مادرش که برن ساری برای دادگاه .
مادر مهری میگه که شاید صبح نتونن بیان مهری رو مرخص کنن و کارشون تا عصر طول بکشه .
شیفت عصر :
خواهر مهری اومد و گفت : میخوام خواهرمو مرخص کنم .
چون از قبل حراست به ما گفته بود که باید پدر مهری بره کلانتری و تعهد بده و تعهد نامه رو برای ما بیاره ، ما هم همینا رو به خواهره گفتیم که بره به پدرو مادرش بگه .
بعد از یکی دو ساعت تعهد نامه رو آوردن با مضمون اینکه پدر مهری سند خونه شو گروی کلانتری گذاشته که فردا اول وقت متهم ( یعنی مهری ) رو به کلانتری معرفی کنه .
و ترخیص اون از بیمارستان بلامانع هست .
تازه اون موقع بود که فهمیدم ما در واقع حکم زندانبانو برای مهری داریم .
همینجور که داشتیم کارهای ترخیص مهری رو انجام میدادیم یکی از همکارهام گفت من هنوز دلم پیش نوزادشه . بعد رو کرد به خواهره و گفت بچه رو میخواین ببرین بهزیستی؟
خواهره گفت : نه . خودمون نگهش میداریم .
همکارم خیلی خوشحال شد . گفت وااااای دستتون درد نکنه . گناه داره دختر معصوم . خیلی هم خوشگله .
اینو که گفت ،خواهره که تا حالا مثل ادمایی که بهشون کارد بزنی خونشون در نمیاد ، برافروخته و عصبی بود ، زد زیر گریه .
همکارم خیلی ناراحت شد که این حرفو زد ولی خداییش منظوری نداشت .
خواهره از ما ادرس یه پزشک یا ماما رو برای ترمیم هایمن خواست ولی خبر نداشت که ترمیم هایمن کسی که زایمان کرده ، تقریبا غیر ممکنه .
از خواهره پرسیدم : الان چی شد ؟ شوهرت چی شد دادگاهش؟
گفت : پدرم رضایت داد و شوهرم آزاد شد و باهامون اومد بابل !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
گفتم : چرا پدرت رضایت داد؟
شونه هاشو به معنی اینکه چه میدونم انداخت بالا .
دروغ میگفت . تابلو بود که خانواده کلا با هم مشورت کرده بودن و به این نتیجه رسیدن که باری جلوگیری از آبرو ریزی یه کارهایی بکنن که نمیدونم به نفع کی و به ضرر چه کسی خواهد بود .
پی نوشت :
- و مطمئنا اولین کسی که بیشترین نفع رو از این قضیه خواهد برد داماده
و یقینا برای پدری که در طی یک روز زندگی دو فرزندش تباه شده ، تصمیم گیری خیلی سخته و همینجا دعا میکنم که خدا برای هیچکس پیش نیاره . اما آبرو به هر قیمتی مهمتره
——————————————————————————————————–
– به نظر من تو این ماجرا فاجعه اینه که مردی فقط از روی هوا و هوس یا هر دلیل احمقانه و غیر قابل قبول دیگه چه از نظر دین و شرع و چه از نظر اخلاق دست به یه جنایت وحشیانه میزنه و به راحتی آزاد میشه
خواهر مهری هم به زندگی با اون ادامه خواهد داد و هر روز و هر شب و هر ثانیه اونو خواهد دید .
————————————————————————————————
– یکی از دوستام پدرش تو همون کلانتری کار مکینه . میگفت تو کلانتری پدر مهری میگفت: همه تقصیر مادرشونه .
چندین بار بهش گفتم چرا این پسره هی میاد خونه ی ما ؟ چرا وقتی زنش نیست ، این خونه ی ماست؟
مادرش به من میگفت تو چقد بد دلی . این مثل پسر ما میمونه . برای مهری مثل یه برادره . همش تقصیراین زنه . بفرما . دست گلتو تحویل بگیر
————————————————————————————————–
– نمیدونم چی بگم . من قاضی نیستم ولی این اون عدالتی نیست که من تو اسلام دیدم .
تو جامعه ی ما اینقدر به جنایتکارها با تساهل برخورد میشه که واقعا جای تاسف داره .
احکام شرع اونجوری که باید تو کشور ما اجرا نمیشه .واسه همینه که جرم و جنایت زیاد شده .
تا حدی که کسی به خودش اجازه میده اسید رو سر زن و دختر مردم بپاشه .
————————————————————————————————–
و من هنوز تو فکر اون نوزاد هستم که آیا زنده هست ؟ آیا سیره ؟ آیا سالمه ؟ آیا فروختنش یا سر به نیستش کردن ؟ خدا کنه خشمشون باعث نشه بلایی سر اون طفل بیارن .
گل به سر سازمان بهزیستی کشو رو مددکاری اجتماعیمون که چقدر شیک و مجلسی نوزادی رو فرستادن تو دهن شیر .
نوزادی که هیچکس اونو نمیخواد و همه به عنوان یه موجود کثیف و ناپاک بهش نگاه میکنن و همش تو فکر سر یه نیست کردنشن چون مایه ی ننگه .
فقط دلم به این خوشه که اون هم خدایی داره و همون براش کافیه .
—————————————————————————————————-
خبرگزاری مهر: امواج وحشتناک طوفان ونگ فونگ روز یکشنبه به جزیره اوکیناوای ژاپن رسید و باعث شد که بیش از 20 هزار شهروند ژاپنی مجبور به فرار از خانه هایشان شوند. طوفان ونگ فونگ همچنین در سواحل شرقی چین موجب مجروح شدن 31 تن و قطع برق بیش از 60 هزار خانه شد.
هواداران داعش در یکی از بزرگترین مراکز خرید در استانبول فروشگاهی افتتاح کردند که اقلام تبلیغاتی داعش در آن عرضه میشود.
واحد اطلاعرسانی گروهک تروریستی داعش در “ولایت حلب”، با انتشار گزارشی مصور، ابعادی از زندگی مردم در سایه حکومت این فرمانروایان خودخوانده را به تصویر کشیده است.
به گزارش العالم، به نظر میرسد برخی از سران داعش با انتشار این تصاویر تلاش میکنند تصوری را که در اذهان عموم درباره داعش نقش بسته، تغییر دهند و وانمود کنند که تمامی ساکنان مناطق تحت اشغال داعش، از حضور این تروریستها راضی و خشنود هستند.
شکی نیست که شماری از افراط گرایان سلفی مسلک – که در هر شهر و دیاری پیدا میشوند – از اقدامات داعش خشنودند و آن را حمایت میکنند، اما داعشیها اکنون درصدد برآمدهاند که زندگی اهالی مناطق تحت سیطره خود را نه تنها عادی و معمولی، بلکه همراه با رضایت مردمی نشان دهند.
در ابتدای این گزارش نقشه منطقه موسوم به “ولایت حلب” تحت سیطره داعش منتشر و مرزها و جغرافیای این منطقه تشریح شده است. در این نقشه، مساحت “ولایت حلب” برابر با 10 هزار کیلومتر مربع و «بیش از مساحت 48 کشور جهان» معرفی شده است.
در ادامه تصاویر متعددی از مراکز خدماتی، اداری، آموزشی، قضایی و امنیتی این گروهک در مناطق مختلف این “ولایت” منتشر شده که از تلاش عناصر داعش برای همسو نشان دادن مردم مناطق اشغال شده با قوانین و مقررات عجیب داعش حکایت دارد. بدین ترتیب ظاهرا داعشیها که اقتدار موهوم خود را در “تبادل وحشت” و انتشار ویدیوهایی از اعدام وحشیانه غیرنظامیان میجویند و آن را به “چماقی” برای ایجاد ترس و رعب مردم کردهاند، در مواردی نیز لازم دیدهاند از “هویج” استفاده کنند و خود را خیرخواه مردم و مردم را راضی از اقدامات خود نشان دهند.
در این تصاویر، داعشیها تلاش میکنند امور کاملا عادی، مانند نان پختن نانواییها و آب دادن درختان خیابان و جمع شدن آب پشت سدها را هم از “برکت” وجود خود وانمود کنند!
“ولایت حلب” و همسایگان آن از نگاه داعش
کودکان مدرسه ای زیر پرچم داعش
دادگاه “اسلامی”! شهر منبج
پاسگاه پلیس شهر مسکنه
مقر اداره “امر بمعروف و نهی از منکر” شهر منبج
دفتر ارشاد دینی شهر مسکنه
نانوایی ها در شیفت اضافی و فوقالعاده کار میکنند!
مرکز جذب تروریستهای داوطلب! در شهر الباب
اداره امور عشایر و ریشسفیدان در منطقه الباب
“نگهداری درختان و تمیز کردن خیابانها” توسط داعش!!
اداره جمع آوری زکات شهر جرابلس
پلیس راهنمایی داعش!
سد “تشرین” در شهر منبج که داعش پس از تصرف، آن را “فاروق” نامیده است
بازار فروش گازوئیل در منطقه منبج
پاسگاه پلیس شهر منبج
تجمع مردم برای دیدن مجازات مخالفان داعش در منبج
دانشسرای “مردانه” اصول دین در شهر مسکنه
دادگاه “اسلامی” شهر مسکنه
مرکز آموزش علوم دینی “ابومصعب زرقاوی”!